lost memories
من کیمیام یه دختر 16 ساله و دوستای صمیمیم پگاه و سپید و پریساو راضیه ان
پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 15:51 :: نويسنده : kimiA

چند روز پیش نشسته بودم داشتم اهنگ گوش میکردم نشسته که روی تختم خوابیده بودم ساعت دو نصفه شب بود انقدر بچه های کلاس زبان نیم ساعت اخر درباره ی جن و .... حرف زدن دست و پاهام میلرزید  مامانم اینا تو اتاقشون بودن همچنین کیانا خلاصه گوشیم به زحمت برداشتم از زور ترس و اهنگ گذاشتم البته با هنسفری همه اهنگ ها رو گوش میکردم دیگه جراعت نداشتم دست به گوشیم بزنم چون چند دقیقه صداش نمیومد  میترسیدم هر اهنگی که میومد یه خاطره ای برام زنده میکرد مثلا اهنگ هفت سین خالی از یه سین دیوان حافظ تو بغل تا که تو از راه نرسی نه شعر میخونم نه غزل تو باید از راه برسی به مرز و بوم این دیار تا از حضورت حس کنم رسیده عطر نو بهار .... یاد اردوی تهران افتادم وای خدایا با سپیده روز 15 فروردین کلی به ذهنمون فشار اوردیم تا یادمون بیاد چی بود تو اردو ریحانه ریختش توی گوشیهامون منو سپید داشتیم اهنگ میگوشیدیم که خواهر سپید زنگ زد اهنگ بعدیش همه میگن که تو رفتی همه میگن که تو نیسیتی یاد پگاه وسپید و زهرا و شاید باورتون نشه غزال افتادم یادم اومد که هر وقت از دست هر کس ناراحت میشدم با اون حرف میزدم و غزال هم کاملا منو اروم میکرد و راهنماییم میکرد وای خیلی دوسش داشتم و دارم اهنگ اکادمی گوگوش و که شنیدم رو به این اسار تردید و سکوت یاد غزاله نراقی افتادم و خاطرات شیطونیا ی دوممون و یادم افتاد که گفتم هیچ یاسمین و سر این نمی بخشم اما بخشیدمش چون که باعث شده بود من دوستیای زیبا تری مثل سپیده وپگاه و زهرا تجربه کنم اهنگ میم مثل مادر هم که همه میدونید یاد خاطرات بچگونه ی اون موقع هممون افتادم لذت بخشه فک کنم مطلب الانم دقیقا داره اسم وبلاگمو یعنی خاطرات گمشده رو نشون میده اینم سپید اولای سال تو ذفترم نوشت برای همتون اشناست قول میدم  بی توو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم  

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم ان عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

یادم امد که شبی با هم از ان کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در ان خلوت دل خاسته گشتیم

ساعتی بر لب ان جون نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

اسمان صاف و شب ارام

بخت خندان و زمان رام

الان دیگه دوست واقعی  ندارم و تنهای تنهام با خاطرات اونا



نظرات شما عزیزان:

ملیکا
ساعت10:31---3 اسفند 1391
کیمیا....ارمغان....حوریا....وای چقد دلم براتون تنگ شده

fateme
ساعت12:50---28 بهمن 1391
kimia moshkelet chie?behem begu lotfan

fateme
ساعت13:16---14 بهمن 1391
kimia aslan nemifahmam chera be kamentamo nemidi????????????????/qahri?????????????//
پاسخ:بیا بزن


z@hra
ساعت23:47---25 دی 1391
وای کیمیا دارم دیونه میشم دلم واسه همتون تنگ شده مطلبت عالی بود کیمیا جونم

hoory
ساعت20:12---23 دی 1391
ookheydelam gereft delam bra hamatoon tangide hesabi

fateme
ساعت18:12---23 دی 1391
salam.kheili qashang bud...delam gereft.........vali manam hastama.....mer30 k inqad azam yad mikonid...................

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2020
بازدید دیروز : 79
بازدید هفته : 2020
بازدید ماه : 2715
بازدید کل : 156094
تعداد مطالب : 344
تعداد نظرات : 619
تعداد آنلاین : 1





برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

 دریافت همین آهنگ

جاوا اسكریپت

hi شکل موس -->
چت روم
code --> تماس با ما
داستان روزانه

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید



قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ